خاطره زایمانم را اینجا نوشتم. این خاطره را قبلا در سایتی منتشر کرده بودم و به خاطر آن چند ایمیل دریافت کرده بودم که می پرسیدند آیا از زایمان طبیعی راضی بودم یا خیر؟ فبلاً در همین خاطره نوشته بودم که بله راضی بودم .
حالا یک سال از آن تاریخ گذشته و من شاید دید روشنتری نسبت به اوضاع و احوال خودم داشته باشم .شاید حالا خوب معنی حرف دکترم را که حاضر به انتخاب نوع زایمان برایم نبود و می گفت هر روشی را که من انتخاب کنم بعدها شاکی میشوی که چرا روش دیگر را انتخاب نکرده ام! را می فهمم.
حالا یک سال از آن تاریخ گذشته و من شاید دید روشنتری نسبت به اوضاع و احوال خودم داشته باشم .شاید حالا خوب معنی حرف دکترم را که حاضر به انتخاب نوع زایمان برایم نبود و می گفت هر روشی را که من انتخاب کنم بعدها شاکی میشوی که چرا روش دیگر را انتخاب نکرده ام! را می فهمم.
واقعیت ناخوشایند این است که بعد ازنه ماه بارداری و زایمان هر کار که کنیم آدم قبلی نمی شویم دوست عزیزی قسمتی از این عوارض را نوشته ،ادامه اش نمیدهم که از بچه داری منصرف نشوید .
البته دوستانی دارم که مدعی هستند زایمان هیچگونه تاثیری در آنها نداشته اما من جزو این گروه خوش شانس نبودم شاید بارداری نسبتاً سخت من مزید بر علت بوده اما اینکه با زایمان طبیعی زودتر به شرایط اولیه برمی گردیم به هیچ عنوان برای من که درست نبود.
البته دوستانی دارم که مدعی هستند زایمان هیچگونه تاثیری در آنها نداشته اما من جزو این گروه خوش شانس نبودم شاید بارداری نسبتاً سخت من مزید بر علت بوده اما اینکه با زایمان طبیعی زودتر به شرایط اولیه برمی گردیم به هیچ عنوان برای من که درست نبود.
هنوز معتقدم اینکه نوزادت را همان لحظه ببینی و به او اجازه بدهی آخرین مرحله خروجش از زندگی جنینی را خودش انجام دهد به تحمل درد و سختی اش می ارزد.
دختر من در 80 روزگی به خاطر وجود یک هماتوم در ناحیه گردنش که داست به نایش فشار می آورد مجبور به جراحی شد این که بر ما چه گذشت و ............ بماند (شاید روزی نوشتمش) واقعیت هم این است که هیچ وقت هم دکتر ها بر سر اینکه این هماتوم ناشی از چه بوده به توافق نرسیدند اما یکی از گزینه های مطرح زایمان طبیعی بود .چیزی که من علیرغم تحقیقات بسیار زیادم در مورد این نوع زایمان راجع به آن نشنیده بودم می دانم که سزارین هم ممکن است عوارض جانبی داشته باشد اما زایمان طبیعی هم این عوارض را دارد.
زایمان چه طبیعی چه سزارین سخت است اما این را بی هیچ اغراقی می گویم مادر بودن ارزشش را دارد .شاهد رشد یک معجزه دیگر خداوند در آغوشت بودن می ارزد به هر چیزی این یکی را از منی که هیچ وقت آدم بچه دوستی نبودم بپزیزید.
راجع به بارداری، نوع زایمان ، شیر دادن ، شیر خشک و .......... تحقیق کنید ونسبت به هیچ چیز تعصب نشان ندهید هم خودتان وهم همسرتان را به این شناخت برسانید که شاید این تعصب شما لطمه ایی به کودکتان برساند که خودتان را به خاطرش نبخشید .برای من تعصب خودم و بیشتر از خودم همسرم به تغذیه بچه با شیر مادر علیرغم تذکرهای مادرم در این مورد که بچه گرسنه است موجب این شد که دخترکم ماه اول وزن نگیرد هر چند من شیر خشک را از 27 روزگی شروع کردم اما دخترکم همچنان در دسته کم وزنها باقی ماند و من دائم خودم را سرزنش می کنم شاید به خاطر همان گرسنگی کشین 27 روز اول است که دخترم بدغذاست و .............
اینکه بچه اگر شیشه بخورد سینه را ول می کند کذب محض است من بیشتر از 11 ماهه است که کودکم را با هر دو روش شیر داده ام و دخترکم چند بار تمایل به ول کردن شیشه نشان داده اما ول کردن سینه اصلاً .البته من دارم تدریجی شیر خودم را قطع می کنم.
آنچه نوشتم تجربیات شخصی خودم است و ممکن است با تجارب دیگران متناقض باشد!!
خوانندگان همیشه خاموش من اگر لطف کنند و همین یکبار تجربه خودشان را بنویسند ممنونشان میشوم شاید بدرد کسی خورد.