۱۳۸۹ آذر ۱۶, سه‌شنبه

عصای دست

لباس پهن می کنم بند رخت در همان آشپزخانه است ، دخترک لباس از داخل ماشین در میاورد و سه متر آنطرفتر کنار بند تحویلم می دهد.
تلفن زنگ می زند بانو گوشی را برمیدارد و دوان دوان برایم می آورد.
کنترل  تلویزیون را برایم می آورد. 


....
خلاصه دختر داریم عصای دست داریم ....... 

۵ نظر:

  1. هی دل ما رو کباب کن عب نداره تموم که نشد به عشق موهای تارا هم شده من بلاخره یه دختر میارم

    پاسخحذف
  2. دختره ديگه!ماشاءالله .
    اين عصاي دست بودن رو از وقتي دومي اومده من بيشتر درك ميكنم!

    پاسخحذف
  3. وای عزیزم منم دلم دخملی مثل تارا بانو خواست خدا حفظش کنه

    پاسخحذف
  4. سلام
    در مورد عصای دست بودن بچه ها یا نبودنشون، یه مطلب توی وبلاگم نوشتم.

    پاسخحذف