۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

تارا و دوستان!

22 اسفند 88
چهارشنبه رفته بودم خونه دوستم 20 نفری بودیم اما 12 تا بشقاب سر میز بود. معما نیست 8 تامون خانم کوچولو و آقا کوچولو بودند که همش وردل مامانشون می خوردند...............

البته می تونید به وضعیت سطل زباله داخل دستشوئی هم فکر کننید.........

پی نوشت: تارا خانم اصلاً نخواست کم بیاره و دخترکم که معمولاً دو سه روز یکبار خرابکاری می کنه دوبار سوپرایز کردند که یکبارش مجبور شدم یقه لباسو بشکافم و از پایین دربیارمش تا مجبور نشم کله اش را هم بشورم!!!!!!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر