۱۳۸۸ بهمن ۲۷, سه‌شنبه

شــــــــــــــــــــکر

27 بهمن 88
دیروز دختر کوچولوی من سه ماهه شد. تصمیم داشتم برای سه ماهگیش کلی جشن بگیرم و مهمانی بدهم . اما فقط گفتم شکر ، روزی هزار بار خدا رو شکر می کنم قربان صدقه هر حرکتش می روم و نمی توانم حتی دقیقه ای تنهایش بگذارم. دیگر برایم مهم نیست وزنش چقدره ؟ دیگر نمی خواهم امتحان کنم که یا غلت می زند یا نه؟خنده اش با صدا شده یا نه؟ هیچ چیز برایم مهم نیست......................

فقط شاکرم از لطف خدا که دخترکم صحیح و سالم در کنارم هست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر