۱۳۸۸ بهمن ۲۸, چهارشنبه

ناآشنای آشنا

28 بهمن 88 
سالهاست من و نت رفیق جون جونی همیم. همه جور استفاده از اینترنت کرده ام از کار علمی و خبری و وبلاگ نویسی تا یادگرفتن آشپزی و برنامه ریزی برای رژیم و ........... اما کاری که هیچ وقت نکردم چت با افراد ناشناس بود. یعنی یک بار به توصیه استاد زبانم کردم اما به هیچ وجه خوشم نیامد گفتگو با آدمی که نمیشناسمش و نمی بینمش و حتی مطمئن نیستی جنسیتش را راست گفته باشد برایم به هیچ عنوان جذاب نبود . اوایل بارداریم عضو نی نی سایت شدم و به نوعی چت کردن رو تجربه کردم این بار درسته که باز هم همه ناشناس بودند اما چیزی از اونها می دونستم همه باردار بودند و این وجه مشترک مارو بهتر بهم پیوند میداد. با گذشت زمان هویت هر کداممان از پشت جمله هایی که می نوشتیم معلومتر شد .همسرم همیشه بهم می خندید می گفت : دنیای مجازی، دوستان مجازی.................
در یکی از بدترین روزهای زندگیم که مستاصل و وامانده شده بودم یکی از همان دوستان مجازی برایم آشنا شد ندیده بودمش اما می شناختمش. آنقدر می شناختم که بدانم گرچه هیچ وقت منفی بافی نمی کند و انرزی منفی نمی دهد اما صراحت لهجه خاص خودش باعث می شود تا بهتر بتوانم بفهمم در چه شرایطی هستم. در روزهای بدی حرف او برایم بیشتر از متخصصین اطرافم ، آشنای پزشکم، فامیل دور متخصص اطفالم برایم آرامش بخش بود. از او ممنونم گرچه هنوز اگر از کنارش رد شوم نمی شناسمش.
از او ممنونم به خاطر استحکام صدایش به خاطر اینکه بهم اطمینان می داد دارم بهترین کار را برای دخترکم می کنم و برای خودش و خانواده اش بهترینها را آرزو می کنم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر