۱۳۸۹ مهر ۲۵, یکشنبه

افسانه واقعی

25 مهر89
بچه که بودم مادر بزرگم می گفت: خدا فرشتگانش  رابرای محافظت از بچه ها می فرستد. این روزها دائم به این نتیجه می رسم که این اصلاً یک افسانه نیست.
نمونه فراموش نشدنی اش، گیر کردن بانو داخل اتومبیل  خالی بود در حالیکه سوئیچ هم دست ایشون بود .هنوز هم نمی دانم بانو چطوری توانست  آن دکمه سفت و بدقلق صندوق عقب را بزند و چطور سوئیچ را پرت نکرد تا پدرش بتواند دستش را از ورودی صندوق به او برساند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر